گروه حوادث /انفجار شدید در یک ساختمان ۴ طبقه مسکونی در محله کمیل (جنوب غرب پایتخت) منجر به مصدومیت 6 مرد و زن شد. بهگزارش پلیس، حدود ساعت 3 بامداد شنبه 20 اردیبهشت انفجار و تخریب یک ساختمان مسکونی در خیابان کمیل به آتشنشانی و پلیس اعلام شد. نخستین بررسیها نشان میداد یک واحد از ساختمان بهدلیل نامعلومی دچار انفجار شده که شدت این انفجار باعث شکستن شیشههای خانههای اطراف تا شعاع 300 متری نیز شده بود. در این حادثه یک زن و 5 مرد مصدوم شدند که حال یکی از آنها بشدت وخیم است و سه خودرو نیز دچار آسیب شدید شدند. «سید جلال ملکی» سخنگوی آتشنشانی نیز گفت: با حضور آتشنشانان در محل مشخص شد در طبقه آخر یک ساختمان چهار طبقه انفجار شدیدی رخ داده و شدت انفجار به حدی بود که تمام دیوارهای ساختمان تخریب و همچنین دیوار بین این ساختمان و ساختمان مجاور نیز تخریب شده بود. وی خاطرنشان کرد: این حادثه هیچگونه شعلهوری نداشت اما به جهت شدت انفجار ساکنان ساختمانهای مجاور وحشت کرده و به خیابان آمده بودند.ملکی گفت: علت این حادثه از سوی کارشناسان آتشنشانی در دست بررسی است.
آموزش تیراندازی برای ارتکاب جنایت
گروه حوادث / مرد جوانی که به خاطر 15 میلیون تومان پسر دانشجویی را با اسلحه وینچستر به قتل رسانده بود پس از دستگیری مدعی شد برای این جنایت آموزش تیراندازی دیده بود.بهگزارش خبرنگار جنایی «ایران»، رسیدگی به این پرونده از ساعت 21:30 سهشنبه 16 اردیبهشت و با تماس مأموران کلانتری 106 نامجو به بازپرس کشیک قتل پایتخت آغاز شد. بررسیهای اولیه حکایت از آن داشت که مرد جوانی در پانسیونی در حوالی پل چوبی با شلیک 4 گلوله به قتل رسیده است.گزارش این جنایت تیم جنایی را به محل قتل کشاند و بررسیها نشان میداد که قاتل در این پانسیون مدتی با مقتول هم اتاقی بوده و بهخاطر طلب 15 میلیون تومانی اش او را کشته است.برادر مقتول در تحقیقات به پلیس گفت: برادرم آبان سال گذشته بهصورت میهمان به دانشگاهی در پایتخت آمد. او به من گفته بود که در حوالی میدان امام حسین(ع) ساکن پانسیونی شده و مشکلی با کسی نداشت. او دانشجوی مهندسی بود و در کنار دانشگاه، برای بانکهای خصوصی هم کار میکرد.
دستگیری مرد فراری
در حالی که تحقیقات برای دستگیری مرد 36 ساله ادامه داشت، مأموران پلیس هنگام گشت در خیابان حافظ، ابتدای خیابان سرهنگ سخایی به مرد جوانی مشکوک شدند که مشخصات او با مشخصات قاتل فراری شباهت زیادی داشت. ساعت 12 ظهر چهارشنبه 17 اردیبهشت و کمتر از 24 ساعت پس از جنایت مأموران به مرد جوان دستور ایست دادند اما او پا به فرار گذاشت و بدین ترتیب تعقیب و گریز آغاز شد.
این فرار لحظاتی بیشتر طول نکشید و مرد جوان که همان قاتل فراری پانسیون بود بازداشت شد. متهم در تحقیقات اولیه به قتل هم اتاقی سابقش اعتراف کرد. به دستور بازپرس شعبه یازدهم دادسرای امور جنایی تهران، مرد جوان در اختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی قرار گرفت و تحقیقات در این رابطه ادامه دارد.
گفتوگو با متهم
چرا مرتکب قتل شدی؟
تقصیر مقتول بود. من در اصفهان مجسمهسازی میکردم اما ورشکسته شدم و از دست طلبکاران به تهران فرار کردم و زندگی مخفیانهای داشتم. اوایل در رستورانها و شرکتهای خدماتی کار میکردم. اما کم کم متوجه شدم مجسمهسازی در تهران هم درآمد خوبی دارد. من هم بعد از مدتی کار خدماتی، به شغل قبلیام که طراحی حیاط خانههای ویلایی و مجسمهسازی بود پرداختم. درآمدم خوب بود اما اگر پولها به حساب بانکیام واریز میشد و از آن حساب برداشت میکردم مخفیگاهم شناسایی میشد. از طرفی هم نمیتوانستم حساب بانکی جدیدی افتتاح کنم و برای همین مجبور بودم که پولها را به حساب شخصی واریز کنم که بتوانم از طریق او برداشت کنم. مقتول دوست صمیمیام بود و در مدتی که هم اتاقی بودیم احساس میکردم میتوانم از او کمک بگیرم. اما وقتی به او گفتم پولهایم را میخواهم او منکر شد. 15 میلیون تومان مرا نمیخواست بدهد. من آدم عصبی هستم درواقع بیماری اعصاب و روان دارم و مقتول این موضوع را میدانست. من تمام پولهایی را که به حساب مقتول واریز شده بود در دفترچهام نوشته بودم اما او زیر بار نمیرفت که پول را برگرداند.
اسلحه از کجا آوردی؟
مقتول بعد از اینکه پولم را درخواست کردم اتاقش را هم عوض کرد. وقتی دیدم قرار نیست که پولم را برگرداند، چند روز قبل از قتل به یکی از شهرهای غربی کشور رفتم و اسلحه وینچستر و 5 تیر را به قیمت 5 میلیون تومان خریدم. آنجا آموزشهای لازم برای تیراندازی را هم دیدم و بعد از دو روز راهی تهران شدم.
روز حادثه چه اتفاقی افتاد؟
زمانی که مقتول از پانسیون بیرون رفت او را تعقیب کردم. متوجه من شد و فرار کرد. نمیخواستم در خیابان به او شلیک کنم تا برای مردم اتفاقی بیفتد. او را تعقیب کردم تا به پانسیون برگشت و من هم چند تیر به او شلیک کردم.
بعد از قتل کجا رفتی؟
به خانه یکی از اقوامم در کرج. شب را آنجا ماندم و اسلحهام را نیز به آنها دادم و صبح به تهران برگشتم. در خیابان بیهدف پرسه میزدم که مأموران مرا شناسایی کردند.
اسیدپاشی به خاطر اختلاف مالی
گروه حوادث/ مرد جوان که بهخاطر اختلاف مالی روی دوستش اسید ریخته بود دو ساعت پس از اسیدپاشی دستگیر شد.
سرهنگ «ایوب صالحی» رئیس کلانتری ۱۴۹ امامزاده حسن(ع) در تهران با اعلام خبر دستگیری فردی که برای تسویه حساب مالی روی صورت دوستش اسید پاشیده بود، در تشریح ماجرا گفت: در ساعت پایانی جمعه شب خبری مبنی بر وقوع اسید پاشی روی فردی در حوالی چهارراه فتحی به کلانتری ۱۴۹ امامزاده حسن(ع) اعلام شد و مأموران گشت کلانتری به محل مراجعه کردند. تحقیقات اولیه حاکی از این بود، متهم با دوستش اختلاف مالی داشته و جلوی خانه وی قرار ملاقات میگذارند اما بعد از درگیری شدید برای تسویه حساب مالی اسیدی را که از قبل تهیه کرده بود بهصورت دوستش ریخته و از محل متواری شده بود. بعد از تماس شهروندان با اورژانس شخص مصدوم به نزدیکترین بیمارستان انتقال یافت و تحت درمان قرار گرفت.
با انعکاس نتیجه تحقیقات شناسایی مخفیگاه و دستگیری متهم با هماهنگیهای قضایی در دستور کار قرار گرفت و مأموران کلانتری موفق شدند مخفیگاه متهم را در کمتر از ۲ ساعت شناسایی کنند و تیمی از مأموران عملیات کلانتری برای دستگیری متهم به مخفیگاه وی اعزام شدند و متهم را که در حال فرار از پشت بام خانه بود، دستگیر و به کلانتری برای تحقیقات تکمیلی انتقال دادند. متهم بعد از تشکیل پرونده برای انجام مراحل قانونی تحویل مراجع قضایی شد.
قاتل مرد معمار پای میز محاکمه
گروه حوادث/ گچ کار ساختمان که برای دریافت طلب دستمزدش از مرد معمار وی را به قتل رسانده بود صبح روز گذشته در شعبه 2 دادگاه کیفری استان محاکمه شد.
بهگزارش خبرنگار حوادث «ایران»، رسیدگی به این پرونده از آخرین روزهای اسفند سال 96 با کشف جسد جوانی 32 ساله بهنام سجاد در محل سکونتش واقع در یک اتاقک استیجاری در منطقه لواسان آغاز شد. مأموران پس از بررسی صحنه قتل متوجه شدند که مقتول با 3 ضربه چاقو به ناحیه گردن و قفسه سینه به قتل رسیده است.
در ادامه تحقیقات مأموران اداره آگاهی از همسر مقتول بازجویی کردند که او عنوان کرد در زمان وقوع قتل در خانه نبودم اما بهتازگی متوجه شدم که با یکی از شرکایش اختلاف مالی داشته از اینرو ممکن است او در ماجرای قتل همسرم دخیل باشد. در هنگام بررسی بیشتر یکی از دوستان مقتول در تماس با مرکز فوریتهای پلیسی ۱۱۰ که وقوع جنایت را به پلیس اطلاع داده بود، به اداره آگاهی آمد و گفت: شب جنایت من و سجاد در حال صرف شام بودیم که مردی بهنام احمد به خانه سجاد آمد و از من خواست تا آنجا را ترک کنم.
در ادامه خود مقتول هم از من خواست تا از آنجا بروم که من هم خانه را ترک کردم اما چند ساعت بعد برای اینکه مطمئن شوم اتفاق بدی نیفتاده با دوستم سجاد تماس گرفتم که تلفنش را پاسخ نداد. صبح روز بعد زمانی که برای رفتن به سرکار به خانه وی سر زدم، با جسدش مواجه شدم و موضوع را به پلیس گزارش کردم.
پس از اظهارات دوست مقتول مأموران شناسایی احمد را در دستور کار قرار دادند و کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی با انجام چهره نگاری موفق شدند چهره فرضی و اولیه از فرد ناشناس شب جنایت را به دست آورند و با انجام تحقیقات از اعضای خانواده مقتول، مشخص شد که این فرد احمد ۳۹ ساله گچ کار ساختمان و همکار سجاد بوده است که سرانجام با انجام اقدامات گسترده مأموران مشخص شد که قاتل با مشخصات دروغین در یکی از روستاهای شهرستان تربت حیدریه، بهعنوان کارگر ساده مشغول به کار شده است و مأموران پساز اعزام به این شهرستان روز ۴ شهریور سال 97 قاتل را دستگیر کردند.
احمد پساز انتقال به اداره آگاهی به ارتکاب جنایت با انگیزه مالی اعتراف کرد و پرونده به همراه متهم به دادسرا ارجاع شد و صبح روز گذشته متهم در شعبه 2 دادگاه کیفری استان تهران محاکمه شد.
در ابتدای جلسه دادگاه مادر و همسر مقتول بهعنوان قیم فرزند از دادگاه درخواست قصاص کردند و در ادامه متهم در جایگاه قرار گرفت و با تشریح روز جنایت گفت: ماجرای اختلاف ما به چند ماه قبل برمیگردد. سجاد معمار ساختمان بود و من هم بهعنوان گچکار با او کار میکردم تا اینکه پروژه تمام شد و سجاد باید 6 میلیون تومان به من پرداخت میکرد اما او این قضیه را قبول نداشت و پولم را پرداخت نمیکرد. تا اینکه آن شب سجاد با من تماس گرفت و گفت به خانهام بیا تا بدهی ات را پرداخت کنم من به آنجا رفتم که یکی از دوستانش آنجا بود. از او خواستم تا از آنجا برود و ما مشکل مالیمان را حل کنیم پس از آن سجاد به من گفت که فقط 2 میلیون تومان باید به من پرداخت کند. با اینکه از سهم من کمتر بود اما بهخاطر شرایطی که داشتم پذیرفتم و از او خواستم تا همان 2 میلیون تومان را به من پرداخت کند که او در کمال ناباوری گفت که در حال حاضر پولی ندارم. آنقدر عصبانی شدم که با چاقو ضربهای به او زدم و کارت بانکی اش را برداشتم و از او خواستم تا رمز کارتش را بدهد اما او مقاومت کرد و ضربه دوم را به او زدم و بازهم خواستم تا رمز کارتش را بدهد تا من مبلغ بدهیام را بردارم حتی به او گفتم رمز را بده تا به اورژانس زنگ بزنم و تو از مرگ نجات پیدا کنی اما او بازهم مقاومت کرد و سرانجام ضربه سوم را به سینهاش زدم که جان باخت. من هم کارت بانکی و تلفن همراهش را برداشتم و از آنجا رفتم.
وی در ادامه گفت: من قصد سرقت از او را نداشتم و قتل را میپذیرم اما در نظر داشته باشید که من فقط حقم را میخواستم. حتی قصد نداشتم مخفی شوم.
پساز اظهارات متهم و درخواست اولیای دم قضات برای صدور حکم وارد شور شدند.
حکم محمد علی نجفی صادر شد
گروه حوادث / با گذشت یک هفته از آخرین محاکمه محمد علی نجفی شهردار اسبق تهران به اتهام قتل همسر دومش برخی شنیده ها حاکی از این است که وی از سوی دادگاه به اشد مجازات یعنی حبس طولانی مدت محکوم شده است. این در حالی است که هنوز سخنگوی قوه قضائیه این خبر را تأیید نکرده است.
بهگزارش خبرنگار «ایران»، این حکم در حالی از سوی قضات شعبه دهم دادگاه کیفری استان تهران صادر شده است که وی در آخرین حکمش که آذر سال گذشته صادر شده بود از جنبه عمومی جرم به 7 و نیم سال حبس برای قتل عمد محکوم شده بود که با اعتراض وکیل متهم و نقض حکم از سوی دیوانعالی کشور پرونده به شعبه هم عرض ارجاع داده شد و هفته گذشته آخرین جلسه دادگاه او برگزار شد. روز گذشته خبر صدور حکم اشد مجازات برای نجفی از سوی شعبه 10 دادگاه کیفری نشان می دهد که قضات این شعبه دادگاه معتقد هستند ارتکاب قتل از سوی متهم عمدی بوده است.
حمیدرضا گودرزی، وکیل نجفی که کماکان معتقد است «تشخیص و ادله ما بر غیر عمدی بودن قتل است» و دادگاه با «نگاه به قتل عمد، حکم داده است» به خبرنگار «ایران» گفت: هر چند هنوز حکم به من ابلاغ نشده و تا زمانی هم که حکم به دست من نرسد نمیتوانم راجع به محتویات آن اظهارنظر کنم اما اگر حکم ابلاغی اشد مجازات باشد باید ببینم که بر چه اساسی حکم صادر شده به طور قطع اگر ابهامات برطرف نشده باشد اعتراض خواهیم کرد اما همه اظهارنظرها منوط به ابلاغ رسمی و رؤیت حکم است.
میترا استاد، همسر محمدعلی نجفی، شهردار سابق تهران، خرداد سال 98 با شلیک گلوله به قتل رسید و عصر همان روز نجفی با حضور در اداره آگاهی به قتل همسرش اعتراف و انگیزه خود را اختلافات خانوادگی عنوان کرد.
در کیفرخواست، اتهامات نجفی «قتل عمد»، «ایراد صدمه غیرمؤثر در قتل» و همچنین «نگهداری اسلحه غیرمجاز» عنوان شده بود. نجفی، به اتهام قتل به قصاص محکوم اما موفق شد با پرداخت چند میلیارد تومان رضایت اولیای دم را به دست آورد. او همچنین به اتهام نگهداری اسلحه غیرمجاز به 2 سال حبس محکوم شده است.
ترس از کرونا دختر جوان را سارق کرد
گروه حوادث / دختر جوان که به خاطر ترس از ابتلا به کرونا قصد خرید خودرو شخصی داشت برای تهیه پول آن دست به سرقت زد.بهگزارش خبرنگار جنایی «ایران»، اواخر اسفند سال گذشته زن جوانی از سرقت طلاهایش خبر داد و گفت: 500 میلیون تومان طلا و جواهراتم به سرقت رفته است. امشب تصمیم گرفتم بعد از یک قرنطینه طولانی به میهمانی بروم اما وقتی برگشتم متوجه شدم طلا و جواهراتم به سرقت رفته است.
سرنخی از متهم
با شکایت زن جوان تحقیقات از سوی مأموران پلیس پایتخت آغاز شد. همانطور که زن جوان گفته بود درهای ورودی سالم بودند و هیچ نشان و اثری از ورود فرد غریبه به خانه دیده نمیشد. نخستین احتمالی که از سوی مأموران مطرح شد سرقت از سوی فردی آشنا بود. در حالی که بررسیها در این خصوص ادامه داشت، شاکی بار دیگر به اداره پلیس رفت و سرنخ اصلی را در اختیار پلیس قرار داد.
زن جوان گفت: سرقتها را دوستم مهوش انجام داده است. زن جوان ادامه داد: امروز وقتی داشتم ماجرای سرقت و شکایت را برای همسرم تعریف میکردم، پسر 4 سالهام گفت خاله مهوش را دیدم که در کمد را باز کرده و طلاها را برداشت. آنطور که پسرم میگفت زمانی که من در آشپزخانه بودم دوستم از فرصت استفاده میکند و به اتاق خواب میآید و طلاهایم را سرقت میکند. مهوش با این تصور که پسرم مشغول بازی است و متوجه او نمیشود، این کار را انجام داده بود.
او ادامه داد: از یکی از دوستانم شنیدم که به تازگی خودرویی خریده است، درصورتی که وضع مالی او طوری نبود که بتواند خودرو بخرد. هر چه هم از او پرسیدم که پول خرید خودرو را چطور تهیه کردی مدام بهانه آورد، ولی من میدانم که پول خودرو، از فروش طلاهای من به دست آمده است.
اعتراف به سرقت
با توجه به اظهارات زن جوان، مأموران پس از هماهنگیهای لازم به سراغ مهوش رفتند. او ابتدا منکر سرقت بود اما زمانی که با مدارک پلیسی مواجه شد به سرقت طلاهای دوستش اعتراف کرد. دختر جوان گفت: محل کارم تهران بود و من هر روز باید از کرج به تهران میآمدم. بعد از شیوع کرونا مشکلاتم زیاد شد. میترسیدم در این رفت و آمدها با مترو و تاکسی به کرونا مبتلا شوم به همین خاطر میخواستم خودرو بخرم تا با آن رفت و آمد کنم. اما خودرو هم گران شد و من پولم کافی نبود. خواستم وام بگیرم اما برای گرفتن وام چندتا ضامن میخواست. ترس و هراسم برای خرید خودرو زمانی بیشتر شد که مادرم مبتلا به کرونا شد. فکر میکردم من عامل انتقال بیماری بودم خیلی دوران سختی بود.
دختر جوان گفت: وقتی به میهمانی خانه دوستم رفتم یاد طلاهای او افتادم. دوستم وضع مالی خوبی داشت. هر چند این سرقت به زندگی او لطمه میزد اما واقعاً گره بزرگی از زندگی من باز میکرد. دل را به دریا زدم و به سراغ طلاهای دوستم که میدانستم کجا نگهداری میکند رفتم. فوراً داخل کیفم گذاشتم و وقتی برگشتم پسردوستم را دیدم که وارد اتاق شده بود. فکر نمیکردم مرا موقع برداشتن طلاها دیده باشد. هیچ وقت فکر نمیکردم دستگیر شوم؛ میخواستم بعد از مدتی طلاهای دوستم را بخرم و بهعنوان ناشناس برایش ارسال کنم.
به دنبال کشف 21 میلیون آمپول نیروزا
دبیرکل «ایران نادو» از فرمانده ناجا تقدیر کرد
گروه حوادث / همزمان با کشف یک کارگاه تولید آمپول و مواد نیروزای تقلبی در رودهن توسط نیروی انتظامی، مهرزاد خلیلیان سرپرست فدراسیون پزشکی ورزشی و دبیرکل ستاد ملی مبارزه با دوپینگ (ایران نادو) از سردار اشتری فرمانده نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران قدردانی کرد.
بهگزارش پایگاه خبری تحلیلی پزشکی ورزشی ایران، در بخشی از این نامه خطاب به سردار اشتری آمده است: در شرایطی که موضوع اپیدمی کرونا همه بخشهای کشورمان و البته جهان را تحت تأثیر خویش قرار داده است، خبر کشف ۲۱ میلیون آمپول و مواد نیروزا در شهر رودهن توسط فرماندهی انتظامی ویژه شرق استان تهران بخوبی بیانگر اشراف کامل و همه جانبه مجموعه تحت مدیریت و فرماندهی است. بنابراین بر خود واجب میدانم بهعنوان عضوی از جامعه ورزش و سلامت کشور در سنگر فدراسیون پزشکی ورزشی و ستاد ملی مبارزه با دوپینگ، صمیمانه از این اقدام بموقع تشکر و قدردانی کنم.
درخواست قصاص برای قاتل زوج سالخورده
گروه حوادث /مرد جوان که بهخاطر هرس کردن درختان با زن و شوهر سالخوردهای درگیر شده و هر دونفرشان را بهقتل رسانده بود صبح دیروز در شعبه دهم دادگاه کیفری استان تهران محاکمه شد.
بهگزارش خبرنگار «ایران»، این ماجرای خونین زمستان سال 96 در یکی از محلههای اطراف بازار تهران رخ داد و زن و شوهری سالخورده با ضربههای کارد پسر همسایه جان باختند. پس از دستگیری متهم وی ضمن اعتراف به قتل گفت: از مدتها پیش این زوج برای من مزاحمت ایجاد میکردند و مدام به من ناسزا میگفتند و حتی چندبار از من شکایت کردند. روز حادثه نیز به خاطر شاخههای خشک درختان خیابان که توسط شهرداری هرس شده و جلوی خانه ریخته شده بود با من درگیر شدند و آنقدر ناسزا گویی کردند که عصبانی شدم و به خانه رفتم و چاقویی برداشتم و هر دو نفرشان را زدم.
بدین ترتیب متهم با صدور کیفرخواست و درخواست قصاص برای محاکمه به دادگاه کیفری فرستاده شد. سرانجام صبح دیروز متهم در شعبه دهم دادگاه کیفری استان به ریاست قاضی متین راسخ پای میز محاکمه ایستاد. در ابتدای جلسه تنها دختر مقتولان با درخواست قصاص برای متهم گفت: من تنها فرزند پدر و مادرم بودم و در این دنیا جز آنها کسی را نداشتم از وقتی پدر و مادرم به دست این مرد کشته شدند خیلی تنها و بیپناه شدهام و آرزوی مرگ دارم. الان هم فقط تنها خواستهام از دادگاه قصاص این مرد است و اگر او به دار مجازات آویخته شود دیگر آرزویی ندارم.
در ادامه متهم که مردی 40 ساله بود در جایگاه قرار گرفت و در دفاع از خود گفت: من قبول دارم که این زوج را کشتم اما مقصر خودشان بودند، چرا که همیشه به من و رفتارهایم اعتراض داشتند و هر اتفاقی که میافتاد مرا مقصر میدانستند.
آن روز هم شهرداری شاخههای درختان را هرس کرده و در گوشه خیابان ریخته بود اما زن همسایه با دیدن من شروع به غرزدن و اعتراض کرد بعد هم شوهرش آمد و با هم به من پرخاشگری کردند که عصبانی شدم و این حادثه رخ داد.در ادامه دادگاه نیز برادر متهم با درخواست عفو و بخشش برای برادرش از دختر مقتولان خواست از گناه وی چشم پوشی کنند. اما زن جوان همچنان بر خواسته خود مبنی بر قصاص اصرار داشت.
بدین ترتیب با پایان یافتن جلسه قضات برای صدور رأی وارد شور شدند.